غلامرضا مرادی، مهدی نجیبی
چكیدهنوشتار حاضر به بهانه شناساندن فرهنگ نامه اصول فقه در آغاز به كلیاتی پیرامون دائرةالمعارف نگاری و فرهنگ نامه نویسی پرداخته و در گفتار دوم افزون بر بیان تاریخچه و ویژگیهای فرهنگ نامه اصول فقه در سه بخش (ساختار تشكیلاتی، مراحل اجرایی و شیوه تدوین) به معرفی آن اقدام نموده است.
كلیدواژهها: فرهنگ لغت/ دائرةالمعارف/ فرهنگ نگاری
اندیشمندان در تكاپوی كاوش و تولید اندیشه هماره با پرسشهایی مواجه بودهاند. در اختیار داشتن منابع و مستندها به منزله پیمودن نیمی از مسیر پاسخ به این گونه پرسشهاست؛ و نیم دیگر آن نیز از راه پژوهش، اندیشهورزی و ژرفنگری فراهم میآید.
بدین خاطر «مرجعشناسی» به ویژه در عصر «انفجار اطلاعات» و گسترش شگفتانگیز دانستنیها و آگاهیهای بشری، از جایگاه بالا و اهمیت خطیری برخوردار است. در اهمیت دائرةالمعارفها و كتابهای مرجع همین بس كه موجبات رشد و اعتلای فرهنگی جامعه را فراهم میآورند و راهنمای اهل تحقیقاند.
هنگامی كه مؤلف، محقق، دانش پژوه و یا حتی استادی بخواهد درباره مطلبی به تحقیق و پژوهش دست بزند، در اولین گام به دائرةالمعارف و دانشنامهها نگاه میكند و به مدخلی مراجعه میكند كه پاسخ پژوهش او را بدهد.
در دائرةالمعارف كلید كار به دست او داده میشود و طرح و نقشه كلی تحقیق برای او ترسیم میشود و مفیدترین دانستنیها و آگاهیها در ارتباط با موضوع تحقیق كه شامل تعریف، دیدگاهها، استدلالها، مراجع و منابع دست اول كه خمیرمایه كار هستند در اختیارش گذارده میشود تا در گام بعدی به آنها مراجعه كند. بدین سان فرهنگ نامه و دائرةالمعارف هر چند پاسخ نهایی محقق نیست اما راهنما و جهتدهنده پژوهشگر است.
دائرةالمعارف و فرهنگ نامهها پاسدار میراث فرهنگی و نشانگر هویت علمی یك جامعهاند به گونهای كه بود و نبود آنها نشان از زنده بودن یا ركود و پژمردگی «علمی-فرهنگی» جامعه است.
در جستار حاضر كه به منظور آشنایی با «فرهنگ نامه اصول فقه» به رشته تحریر درآمده، مناسب دیده شد قبل از پرداختن به معرفی فرهنگ نامه مورد نظر كلیاتی پیرامون « دائرةالمعارف نگاری» ارایه شود.